جومپا لاهیری؛ نویسندهای که کتاب خودش را از ایتالیایی به انگلیسی ترجمه کرد | همه آدمها با تنهایی خودشان رابطه عاطفی دارند
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۱۱۳۳۳
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از هنرآنلاین، لاهیری جایزه معتبر پولیتزر را در کارنامه دارد و نویسنده کتابهای پرفروش و محبوب «مترجم دردها»، «خاک آشنا» و «همنام» است. او «جایی که هستم» را در ۲۰۱۸ در ایتالیا به زبان ایتالیایی منتشر کرد و سپس تصمیم گرفت خودش کتاب خودش را ترجمه کند. به این ترتیب، نسخه انگلیسی «جایی که هستم Whereabouts» چند روز پیش در روزهای پایانی آوریل ۲۰۲۱ به بازار آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
داستان روایتگر حدود یک سال از زندگی یک زن میانسال بینام در یک شهر بزرگ بینام در ایتالیاست و راوی در آن تنهاییهایی خودش را در قالب ۴۶ متن کوتاه و بسیار کوتاه به تصویر میکشد. لاهیری که هندیتبار است و در آمریکا بزرگ شده، هرگز سرزمین مادری خود را فراموش نکرده است اما پس از دیدن شهر فلورانس در دهه سوم زندگی، حالا دیگر عاشق ایتالیا و مدام بین اروپا و آمریکا در رفت و آمد است.
لاهیری ۵۳ ساله با نوشتن «جایی که هستم» به زبان ایتالیایی کوشید عشق خود را به ایتالیا و زبان آن نشان دهد و خودش هم دست به کار ترجمه آن به انگلیسی زد تا تجربهای غریب داشته باشد. آنچه میخوانید، برشی است از گفتگوی مری لوییس کلی از رادیو عمومی ملی آمریکا با این نویسنده برنده پولیتزر درباره «جایی که هستم» و حاشیههای آن.
به گمانم شما در کتاب هرگز دست خودتان را رو نمیکنید که ماجراها کجا میگذرد. آیا درست فهمیدهام که شما هنگام نوشتن داستان شهر رم در ایتالیا را در ذهن داشتید؟بله. کاملا درست است. کتاب در رم به دنیا آمد، روایت آن در ذهن من در رم شکل گرفت و در رفت و آمد من به رم به زبان ایتالیایی نوشته شد.
و چرا به جزئیات بسیار ریز پرداختهاید؟ جایی میگویید ما الان در پیاتزا (میدان) هستیم اما نام آن را فاش نمیکنید. دلیلش چیست؟این گزینهای بود که کم و بیش وقت نوشتن به زبان ایتالیایی در ذهن داشتم. نوشتهها و کارهای پیشین من به انگلیسی چنان درگیر نامها و مکانها بودند که مهم نبود از کلکلته آمدهام یا در بوستن زندگی میکنم. وقتی شروع کردم به نوشتن به زبان ایتالیایی، تازه به رم رفته و خودم هم جابهجا شده بودم. داوطلبانه مکان زندگیام را عوض کردم و درگیر یک دنیای تازه شدم. بنابراین، زیرکانه و ناخودآگاه از مکان ماجرا خبردار بودم. ایده اینکه نامها را بیان نکنم، اینگونه به وجود آمد و بعد وقتی قرار شد به ایتالیایی بنویسم، به این شکل نبود که همزمان به خودم بگویم «نمیخواهد اسم این شخصیت را بنویسی.» نام او را ننوشتم و شد یک زن که نامش را نمیدانیم.
اگر موافق باشید کمی درباره این روای بینام حرف بزنیم. او زنی میانسال است، ایتالیایی، استاد دانشگاه و بسیار تنها. تنها ماندن او خیلی به چشم میآید و به نظر میرسد خودش هم از این تنهایی متنفر است. هر چند گاهی هم از آن لذت میبرد. چرا میخواستید این ماجرا را باز کنید؟از همان ابتدا که نمیدانستم این زن چگونه است و هویتش چیست. در جریان نوشتن متنها تلاش کردم او را بیشتر درک کنم. این فرآیند نوشتن است. تو مینویسی و پیش که میروی، شخصیتها را کشف میکنی. در این کتاب من کوشیدم برای شناختن بیشتر شخصیت زن او را در موقعیتها و مکانهای مختلف قرار دهم. به این نکته رسیدم که او با تنهایی خودش رابطه دارد. به نظرم کتاب هم درباره ارتباط این زن با تنهایی خودش است. معتقدم کتاب این واقعیت را برای من برجسته کرد که همه باید در جریان رابطه خودمان با تنهاییمان باشیم و آن را بشناسیم. اگر از این زاویه به ماجراهای این زن در کتاب نگاه کنیم، به این درک و دریافت میرسیم که من که هستم و قرار است کجا بروم. کتاب این پرسش را مطرح میکند که ما چگونه در زندگی با یا بدون دیگران پیش میرویم؟
به نکتهای از میان حرفهای خود شما اشاره کنم. به نوشتن اپیزودهای کتاب اشاره کردید و به آن بخش یا فصل نگفتید. مخاطبان باید بدانند ما در «جایی که هستم» با متنهای بسیار کوتاه طرفیم که طرح داستانی ندارند. برخلاف رمانها، اینجا خبری از پیچش داستانی نیست که در یک رمان اقدامی بسیار جسورانه است.البته اگر طرح را چینش رخدادها در نظر بگیریم، اینجا هم طرح داستانی وجود دارد. طرحی که میتواند رخدادها را پشت هم قرار بدهد و دگرگونی به وجود بیاورد. این یک رمان به شیوه روایت اول شخص است و شخصیت ناظر، کسی که از روزها و هفتهها و ماهها به اندازه یک سال میگذرد، آگاهی دارد. او در حرکت و جنبش است و واقعا از یک جا به جایی دیگر میرود.
زن در پایان کتاب درهای آپارتمان خود را میبندد و برای یک ماجراجویی دیگر رهسپار جایی میشود که شما نام آن را نمیگویید.دقیقا. پس میبینیم که او تغییر کرده و عوض شده است. شرایط او هم دگرگون میشود. به نظرم این همان طرح داستانی است. همان چیزی که من به دانشجویانم میگویم؛ اینکه طرح میتواند یک چیز خیلی ظریف هم باشد.
شما دوباره به آمریکا بازگشتید و اینجا در ایالات متحده زندگی میکنید. باز هم به ایتالیایی نوشتن ادامه میدهید؟خب، همین حالا هم دارم این کار را میکنم. به تازگی نوشتن یک مجموعه داستان کوتاه به زبان ایتالیایی را به پایان رساندهام که شاید اوایل سال آینده به بازار بیاید. یک کتاب شعر هم به ایتالیایی نوشتهام که قرار بود بهار گذشته منتشر شود و به دلیل شیوع کرونا زمان انتشار آن عقب افتاد. میخواهم بگویم اگر شرایط قرنطینه اجازه بدهد خیلی به ایتالیا میروم و برمیگردم. امروز ایتالیا نقطه نوآوری من است و هر وقت که به آنجا میروم، شگفتزده میشوم از دیدن اتفاقهایی که میافتد. لازم نیست بگویم که همه این کتابها آنجا به دنیا آمدهاند. وقتی اوضاع آرامتر شد، میتوانم تصمیم بگیرم که حالا میخواهم در پروژه بعدی به ایتالیایی بنویسم یا انگلیسی. اگر درباره امروز بخواهم بگویم، طبعا ایتالیایی...
چالشهای ترجمه کردن کتاب خودتان چه بود؟بازگشتن به کتابی که خودم چند سال پیش نوشته بودم و فکر کردن عمیق درباره آن برایم بسیار عجیب بود. شبیه یک گفتگوی درونی با خودت و بخشی دیگر از خودت.
در جریان ترجمه کردن کتاب به نکتههایی برخوردید که پیشتر هنگام نوشتن اصلا به آنها فکر نکرده بودید؟عادتها و شیوه گزینش واژههایم را کشف کردم. ترجمه کردن در عین حال نوعی نقد ادبی هم هست. شما شروع میکنید به درک متن به شیوهای بسیار دور و ظریف. این اتفاق وقتی متون دیگران را هم ترجمه میکنم رخ میدهد و خوب یا بد، در ترجمه کردن کتاب خودم بیشتر در متن عمیق و دقیق شدم.
کلاسهای دانشگاه شما از مارس ۲۰۲۰ مجازی شده است. اگر در آینده نزدیک یا دور دوباره با دانشجویان به کلاس بازگشتید، از چه چیز بیش از همه هیجانزده میشوید؟اینکه بتوانم بنشینم، وسایلم را روی میز بگذارم، به چهره تک تک آنها خیره شوم و آن فضا را با همه به اشتراک بگذارم. ارزش همه اینها الان بیشتر آشکار میشود.
کد خبر 599240 برچسبها جومپا لاهيرى ادبیاتمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: ادبیات زبان ایتالیایی جایی که هستم ترجمه کردن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۱۱۳۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بدرود آقای پل استر
پل استر، نویسنده آمریکایی روز ۳۰ آوریل ۲۰۲۴ در نیویورک و بر اثر سرطان درگذشت. او متولد ۱۹۴۷ در نیوجرسی، فارغالتحصیل رشته ادبیات از دانشگاه کلمبیا و از نویسندگان محبوب ایرانیان بود.
محبوبیت پل استر در ایران با انتشار ترجمه رمان «سهگانه نیویورک» آغاز شد/ عکس: تصویر روی جلد کتاب سهگانهی نیویورک
محبوبیت پل استر در ایران با انتشار ترجمه رمان «سهگانه نیویورک» آغاز شد، مخاطب فارسیزبان به مخاطبان نزدیک به ۴۰ کشور دیگر دنیا افزوده شد و دیری نگذشت که تب استر خوانی به کتابخوانهای ایرانی سرایت کرد. سه ناشر به طور همزمان ترجمههایش را منتشر میکردند تا زمانی که نشر افق کپیرایت (حق چاپ و انتشار) آثار استر در ایران را خرید و به ناشر رسمی آثار این نویسنده در ایران بدل شد.
شخصیت استر نیز در به وجود آمدن این محبوبیت دخیل بود. او از معدود نویسندگانی است که در اوایل دهه هشتاد با نشریات ایرانی گفتگو کرد و از علاقه به مخاطب ایرانی خود سخن گفت.
،در آثار استر ترکیبی از تفکرات روانشناختی و رگههایی از پوچگرایی را میتوان پیدا کرد/عکس: تصویر روی جلد کتاب «سفر در اتاق تحریر»
پل استر جنایی و پلیسینویس نبود و سانتیمانتالیسم در آثارش دیده نمیشد. او در عین ارائه نثری منحصربهفرد، ردپای ژانر جنایی و کارآگاهی را به رمان پستمدرن گشود. نثر او همواره به تعلیق، مفاهیم فلسفی، پرسشگری در باب مسائل بیپاسخ انسان معاصر آغشته است.
ترکیبی از تفکرات روانشناختی و رگههایی از پوچگرایی را نیز میتوان در آثارش یافت که بخشی از آنها برگرفته از زندگی واقعی خود اوست. به غیر از «بخور و نمیر» و «اختراع انزوا»، رمان پستمدرنیستی «سفر در اتاق تحریر» آشکارا نمونه این جنبه از سبک نوشتاری اوست که خود استر در گفتگویی اشاره میکند: «گویی پیرمرد داستان خود اوست که شخصیتهای سایر کتابها و داستانهای قبلیاش به سراغش آمدهاند و درحالیکه خود را دربرابر آنها بیدفاع میبیند، باید دربرابر سرنوشتی که برایشان رقم زده است به آنها پاسخگو باشد».
نخستین بار سال گذشته سیری هاستودت، همسر و نویسنده همکارش اعلام کرد که پزشکان تشخیص دادهاند استر به سرطان مبتلا شده است
عکس: سالن کنسرت نایت در ۲۱ فوریه ۲۰۱۷در میامی، فلوریدا
استر در فیلمسازی نیز طبع آزموده و دو فیلم را در کارنامه حرفهای خود دارد. رسانهها غالبا او را سوپراستار ادبی و از فوقالعادهترین نویسندگان آمریکایی نامیدهاند.
از پل استر به فارسی کتابهای بخور و نمیر (دست به دهان)، کشور آخرینها، کتاب اوهام، شهر شیشهای، مون پالاس، اختراع انزوا، هیولا و… را خواندهایم. هرچند برخی آثار متاخر او در ایران امکان ترجمه و انتشار پیدا نکرد اما الهامبخش بسیاری از نویسندگان و داستاننویسان بود و افراد زیادی را به سوی رمان خواندن سوق داد.
روزنامه نیویورک تایمز سهشنبه، ۱۱ اردیبهشت به نقل از یکی از دوستان استر نوشت که او در خانهاش در بروکلین نیویورک درگذشت.
نخستین بار سال گذشته سیری هاستودت، همسر و نویسنده همکارش اعلام کرد که پزشکان تشخیص دادهاند به سرطان مبتلا شده است.
او دنیای بدون قصه را باور نداشت و تخیل را بخشی از واقعیت میدانست، و نویسندگی را «جنونی» توصیف کرد که «در جوانی به جان بعضیها میافتد و اگر آدم این بیماری نباشند رهایشان میکند».
طی دو دهه اخیر کمتر نویسنده آمریکایی در ایران به شهرت و محبوبیت استر رسیده است. میتوانم به جرات او را نویسندهای سیاسی بنامم که به غیر از موضعگیریهای صریح کلامی در باب موضوعات سیاسی روز دنیا، آثار مکتوب خود را نیز از این حیث بینصیب نگذاشته است.
بدرود آقای پل استر و برای تمام روایتهایی که برایمان ساختید، سپاسگزاریم
«سانست پارک» یکی از سیاسیترین رمانهای اوست که در آن به غیر از پرداختن به تبعات انتخاب فردی نظیر اوباما در آمریکا، به موضوع سانسور آثار نویسندگان و تهدید و حبس آنها نیز پرداخته است.
او در سال ۲۰۱۷ رهبری اپوزوسیون نویسندگان علیه «دونالد ترامپ» و مدیریت گروه دفاع از آزادی بیان را در مرکز «پن» آمریکا بر عهده گرفت.
استر در کتاب سانست پارک نوشت: «در فکر نوشتن مقالهای هستم، درباره اتفاقهایی که نمیافتد، زندگیهایی که سر نمیگیرد، و دنیاهای سایهواری که درست به موازات دنیایی که واقعی میپنداریم درگذر است.»
بدرود آقای پل استر و برای تمام روایتهایی که برایمان ساختید، سپاسگزاریم.
نویسنده: مهسا ملکمرزبان؛ مترجم/ منبع: بی بی سی
کانال عصر ایران در تلگرام